این تصویر از ترانه علیدوستی جعلی است!
تاریخ انتشار: ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۸۱۳۲۶
خبر بیماری ترانه علیدوستی و بستری شدنش در بیمارستان که توسط مادرش منتشر شد، موجی از نگرانیهای طرفداران این بازیگر را به وجود آورد. در این بین عدهای سودجو نیز با استفاده از هوش مصنوعی و جعل عکس الناز شاکردوست و مهران مدیری با ترانه علیدوستی و پدرش سعی در بهره وری از این اتفاق را دارند.
تعداد زیادی از رسانههای سینمایی نیز بدون اطلاع از صحت و سقم این عکس، در وایرال شدن آن کمک کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عکس اصلی مربوط به سال ۹۶ و حادثهای بود که برای الناز شاکردوست سر فیلمبرداری فیلم «پیلوت» به وجود آمد و هنرمندان زیادی به عیادت او رفتند.
منبع: پارسینما
tags # ترانه علیدوستی سایر اخبار آیا انسان میتواند در فضا تولید مثل کند؟ | رابطه جنسی و زایمان در فضا چگونه است؟ بعد از فضا چه چیزی وجود دارد، جهان کجا تمام میشود؟! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟ فضانوردان چگونه در فضا دستشویی میکنند؟ | سرنوشت مدفوع انسان در فضا چه میشود؟منبع: زیسان
کلیدواژه: ترانه علیدوستی ترانه علیدوستی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت zisaan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «زیسان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۸۱۳۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این شعر جعلی است!
ایسنا نوشت: انجمن مبارزه با جعلیات همزمان با روز معلم این متن را که درباره معلم است بازنشر کرده و نوشته است: از فریدون مشیری نیست.
«من معلّم هستم» / زندگی، پشت نگاهم جاریست/ سرزمین کلمات، تحت فرمان منست/ قاصدکهای لبانم هر روز سبزهی نام خدا را به جهان میبخشد
«من معلّم هستم» / گرچه بر گونه من سرخی سیلی صد درد، درخشش دارد/ آخرین دغدغههایم اینست:/ نکند حرف مرا هیچ کس امروز نفهمید اصلاً؟ / نکند حرفی ماند؟ / نکند مجهولی روی رخسارهی تن سوختهی تخته سیاه جا ماندهست؟
«من معلم هستم» / هرشب از آینهها میپرسم:/ به کدامین شیوه؟ / وسعتِ یادِ خدا را بکشانم به کلاس؟ / بچهها را ببرم تا لبِ دریاچهی عشق؟ / غرقِ دریای تفکّر بکنم؟ / با تبسّم یا اخم؟ / با یکی بود و نبود، زیر یک طاق کبود؟ / یا کلاغی که به خانه نرسید؟ / قصّهگویی بکنیم؟ / تکبهتک یا با جمع؟ / بدوم یا آرام؟
«من معلّم هستم» / دردِ فهمیدن و فهماندن و مفهوم شدن/ همگی مال من است.